جدول جو
جدول جو

معنی غرقه گردیدن - جستجوی لغت در جدول جو

غرقه گردیدن
(دِ گَ تَ)
غرق شدن. غرقه گشتن. رجوع به غرقه گشتن شود:
کشتی خرد است دست در وی زن
تا غرقه نگردی اندرین دریا.
ناصرخسرو.
در این گرداب بی پایان منه بار شکم بر دل
که کشتی روز طوفان غرقه از باد شکم گردد.
سعدی
لغت نامه دهخدا
غرقه گردیدن
غرق شدن
تصویری از غرقه گردیدن
تصویر غرقه گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ دَ)
فریفته شدن. گول خوردن. غره گشتن. مغرور شدن. رجوع به غره شود:
نگردد به گفتار مستانه غره
کسی کو دل و جان هشیار دارد.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(دَ گَ دَ)
غریب شدن. رجوع به غریب شدن و غریب شود
لغت نامه دهخدا
(دِ گُ دَ)
غرق کردن. غرقه کردن. تغریق. (مصادر زوزنی). اغراق. رجوع به غرق و غرقه کردن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از غریب گردیدن
تصویر غریب گردیدن
غریب گردیدن غربت گزیدن اغتراب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرقه گردانیدن
تصویر غرقه گردانیدن
غرق کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرهگردیدن
تصویر غرهگردیدن
غره شدن
فرهنگ لغت هوشیار